تاریخ انتشار :يکشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۰۷:۴۴
کد مطلب : ۶۱۸
تعداد نظر۱
جالب است ۱
طالبان دیر دوام نخواهند کرد

علایم زوال زودهنگام طالبان

علایم زوال زودهنگام طالبان
■ سالار آزادی
طالبان دقیقاً! همان گروه تروریستی و تبهکاری هستند که در نقاب دین سال‌ها در آغوش استخبارات منطقه وجهان پرورش و تربیت یافته‌اند. مقصد و مرام‌ طالبیسم جز تحقق خواست‌های بیگانگان و سلطه‌ی قومی چیزی دیگری نبوده و نیست.
این کتله‌ی شوم، دو مرتبه سرزمین رو به پیشرفت افغانستان را دهه‌ها به قهقرا و انزوای اقتصادی و فرهنگی کشانیده‌اند.
آنچه‌که طالبان در ۲۰ سال قبل و ۲۰ سال بعد انجام دادند، اظهرمن الشمس و در تاریخ معاصر افغانستان ثبت شده است. لازم نیست روی این‌همه تحجر، خشونت و بربریت آن‌ها به تکرار بپردازیم.
 
در این نوشته بر عوامل و علایم زوال نزدیک طالبان تمرکز و کوشش بیشتری به خرج رسیده است.
طالبان با توجه به چند دلایل تجربه شده در سیستم نظام‌داری، به زودترین وقت فرو می‌ریزند و به گونه‌ی قطعی استکبار و استبداد دینی و فرهنگی‌شان پایان خواهد یافت.

۱- نارضایتی‌های ملت
دوام‌ و بقای یک نظام وابسته به رضایت و حمایت ملت و مردم است. گرایش و خواست مردم با نظام حاکم، ابقا نظام را ضامن است. اگر اوج نارضایتی‌های ملت به موج رسید، بی‌تردید
که فنای نظام فرا رسیده است. به قول معروف" زور خلق زور خدا است."
 
۲- به میان آمدن انشعاب درون سازمانی
به باور بسیاری‌ها طالبان اکنون به ۴ گروه منفسم شده‌اند، به نظر می‌رسد طالبان در چهار بخش جا گرفتند؛
نخست) طالبان ایدلوژیکی؛ این‌ها سال‌ها با داعیه‌ی آزاد سازی کشور از اشغال و قرائت سوء از دستورات دین مقدس اسلام، انسان کشته‌اند، تاسیسات و بناهای کشور را ویران کردند و امروز خواهان نظام مطلق اسلامی  و تلاش زدودن هرگونه تصمیم جهان شمول و مدرنیته پذیر هستند. 
دوم) طالبانی تحت فرمان استخبارات؛ به صورت  واضح‌تر خدمت‌تان عرض کنم گروه‌های افراطی خردسن، همچنان در بستر باورهای استخبارات (آی اس آی) دور از نظر مستقیم آی اس آس  در مدارس دینی تربیه شده‌اند و به دستور استادان‌شان که مهره‌های مستقیم استخبارات بودند، به ویرانی و تباهی افغانستان پرداخته‌اند.
سوم) طالبان‌ رفاه‌زده؛ یا طالبانی که سال‌ها در کشورهای عربی، پاکستان و کشورهای‌ اروپایی در ناز و نعمت بوده‌اند و درعین حال تجربه‌ی سهولت و رفاه کشورهای مدرن جهان را دارند. این طیف ظاهراً ساز و سیمای طالبانی دارند. ولی تمام اهداف و مرام‌شان بودن در قدرت است، مهم نیست نوع نظام چه‌ باشد و روابط با کدام کشورها داشته باشد.
چهارم) افراد خود فروخته؛ یعنی نفرات ورودی که با آمدن طالبان، چون شیطان درچهره انسان سیما عوض کردند. به‌خاطر حفظ منافع‌شان
با این گروه ملحق شدند و بی‌تردید و هم‌چنان چندان دل‌بسته‌گی به طالب ندارند. اگر جنگ علیه طالبان آغاز شود، بدون شک این گروه پا به فرار خواهند گذاشت. چون اکثریت این‌گروه تجربه جنگی ندارند، ترس  آن‌ها را به هر آغوشی می‌کشاند.

۳- تخصص زدایی و شایسته ستیزی
طالبان به حوزه‌های تخصصی و افراد مسلکی باور ندارند. گرچند اکثریت افراد متخصص و دانشمند، با تسلط طالبان کشور را ترک نموده، ولی باز هم تعدادی از افراد شایسته و بایسته در کشور باقی‌مانده‌‌اند. اما طالبان افراد بی‌سواد مربوط به خود را که در مانفیست‌شان جز جنگ و خشونت چیزی دیگری نیست، نسب به هر شهروند مستعد ترجیح می‌دهند و در ادارات مقرر می‌کنند. این کار طالبان خدمات عامه را کلاً به بن‌بست مواجه ساخته و بیشترین ادارات که عرضه خدمات عامه داشته‌اند، اکنون متوقف هستد.

۴- گسست اقتصادی
با روی‌کار آمدن طالبان نظام اقتصادی کشور فلج و آمار فقر روز افزون شده است؛ حتی طالبان قادر به تامین نیازهای اولیه یک سرباز عادی‌شان نیستند.
در علوم سیاسی، به قول تیوریسن‌های سیاست "اقتصاد ابزار مهم قدرت است".

۵- عهد شکنی طالبان
طالبان در سطح ملی و بین المللی به نقض تهدات معروف شده‌اند. آن‌ها در نخست تعهدات نشست‌های دوحه را شکسته‌اند. هیچ عملی به آنچه که در برابر جهان تعهد سپرده بودند نکردند. از این باعث طالبان برای بودن در قدرت
به کشورهای جهان دلایل ندارند. آن‌ها تعهدات ملی را نیز هموار نقض کردند. به تعصب و قوم‌گرایی دامن زدند. عفو عمومی را یک فریبی برای نابودی مخالفین‌شان قرار دادند و صدها عهدشکنی دیگر.

۶- زن‌ستیزی طالبان
زنان بخش واقعی، مهم وحقیقی جامعه هستند. بدون‌ تردید نظام سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی افغانستان، در طول تاریخ شاهد زحمات، تقلا و جان ایثاری زنان شجاع بوده و هست. اگر این قشر متعهد و پرتلاش از بدنه سیاست و ساختار حکومت رانده شوند، بدون شک که پای نظامداری خوب در افغانستان می‌لنگد.

۷- تقویت روز افزون جبهه مخالف طالبان
مهم ترین و حسابی‌ترین عامل  نابودی طالبان جبهه مقاومت ملی به مثابه یک سنگر بزرگ در برابر این گروه قرار دارد. همه روزه به مشروعیت ملی، سیاسی و دفاعی این جبهه  افزوده می‌شود. از آنجا که همه درجریان هستید، زبان طالب زبان مذاکره، مفاهمه و زبان صلح‌جویی نیست. به قول خود طالبان آن‌ها افغانستان را به زور اسلحه گرفته‌اند و هیچ‌کس را در قدرت سهیم نمی‌دانند. از این دیدگاه طالبان  مشخص می‌شود که آن‌ها هیچ‌گونه جستاری‌ را مبنی بر همه شمولی نظام نمی‌پذیرند. جبهه مقاومت ملی با تمام فرمایشات ملی و بین المللی متعهد بوده و به آزادی سرزمین‌اش مصمم است.
این جبهه  مشارکت در نظام سیاسی را حق مسلم همه اقشار و شهروندان کشور می‌داند و برای تامین عدالت جمعی که در آن حق خرده‌های قومی نیز مد نظر گرفته شود، مبارزه می‌کند.

سالار آزادی https://panjshirnews.com/vdcicvaq2t1az.bct.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

به امید پیروزی جبهه مقاومت ملی به رهبری احمد مسئود قهرمان
آخرین عناوین