د لوی او بخښونکی خدای په پاک نامه
خانمها، آقایان و شرکتکنندهگان عزیز، با سلام!
نخست از همه، میخواهم از دکتر مرادیان و همکاران ایشان در مرکز مطالعات استراتژیک افغانستان برای تنظیم چنین نشست عالی و بهموقع تشکر کنم. همچنین میخواهم از دوست خوب و همیشهگی مردم افغانستان، کشور تاجیکستان، برای تسهیل و فراهم کردن این فرصت سپاسگزاری کنم.
با خروج کامل نیروهای امریکایی و ناتو که به فروپاشی دولت افغانستان و قدرتگیری طالبان انجامید، خوشبینی محتاطانهای که برای حلوفصل مسالمتآمیز بحران افغانستان به میان آمده بود، از بین رفت. با اینکه مردم افغانستان بارها نگرانیهای خود نسبت به پیامدهای صلح نیابتی را ابراز کردند، اما متأسفانه این نگرانیها و هشدارها نادیده گرفته شد، یا هم به اندازه کافی مورد توجه قرار نگرفت. اکنون پیامد منفی آن بیتوجهیها به چشم میخورد و چالشهای امنیتی جدیتری برای افغاستان و منطقه در آینده نزدیک پدیدارشدنی است. جا دارد تا گلایه و شکوه مردم افغانستان را با این شعر حافظ بیان نمایم:
من از بیگانهگان هرگز ننالم
که با من هرچه کرد آن آشنا کرد
در اینجا هدف از آشنا، همان همپیمانان استراتژیک افغانستان است.
حضار گرامی!
کشته شدن ایمن الظواهری در منطقهای از کابل که بهخوبی از آن محافظت میشد، نشان میدهد که همزمان با وخامت وضعیت حقوق بشر، حقوق زنان، حق دسترسی دختران به آموزش و حذف آزادی بیان، تهدیدات امنیتی برای مردم افغانستان، منطقه و فراتر از منطقه در حال افزایش است.
بعضی از کشورها برنامهریزی کرده بودند که با به قدرت رسیدن طالبان، آنها به عمق استراتژیکشان در افغانستان خواهند رسید، اما حالا از آنجایی که مهارت، ساحه نفوذ و انگیزه گروههای تروریستی افزایش یافته است، میتوان گفت که این تروریستهای بینالمللی بودند که در افغانستان به عمق استراتژیک خود رسیدهاند و این چالش بزرگی برای منطقه به شمار میرود.
خانمها، آقایان و شرکتکنندهگان عزیز، با سلام!
نخست از همه، میخواهم از دکتر مرادیان و همکاران ایشان در مرکز مطالعات استراتژیک افغانستان برای تنظیم چنین نشست عالی و بهموقع تشکر کنم. همچنین میخواهم از دوست خوب و همیشهگی مردم افغانستان، کشور تاجیکستان، برای تسهیل و فراهم کردن این فرصت سپاسگزاری کنم.
با خروج کامل نیروهای امریکایی و ناتو که به فروپاشی دولت افغانستان و قدرتگیری طالبان انجامید، خوشبینی محتاطانهای که برای حلوفصل مسالمتآمیز بحران افغانستان به میان آمده بود، از بین رفت. با اینکه مردم افغانستان بارها نگرانیهای خود نسبت به پیامدهای صلح نیابتی را ابراز کردند، اما متأسفانه این نگرانیها و هشدارها نادیده گرفته شد، یا هم به اندازه کافی مورد توجه قرار نگرفت. اکنون پیامد منفی آن بیتوجهیها به چشم میخورد و چالشهای امنیتی جدیتری برای افغاستان و منطقه در آینده نزدیک پدیدارشدنی است. جا دارد تا گلایه و شکوه مردم افغانستان را با این شعر حافظ بیان نمایم:
من از بیگانهگان هرگز ننالم
که با من هرچه کرد آن آشنا کرد
در اینجا هدف از آشنا، همان همپیمانان استراتژیک افغانستان است.
حضار گرامی!
کشته شدن ایمن الظواهری در منطقهای از کابل که بهخوبی از آن محافظت میشد، نشان میدهد که همزمان با وخامت وضعیت حقوق بشر، حقوق زنان، حق دسترسی دختران به آموزش و حذف آزادی بیان، تهدیدات امنیتی برای مردم افغانستان، منطقه و فراتر از منطقه در حال افزایش است.
بعضی از کشورها برنامهریزی کرده بودند که با به قدرت رسیدن طالبان، آنها به عمق استراتژیکشان در افغانستان خواهند رسید، اما حالا از آنجایی که مهارت، ساحه نفوذ و انگیزه گروههای تروریستی افزایش یافته است، میتوان گفت که این تروریستهای بینالمللی بودند که در افغانستان به عمق استراتژیک خود رسیدهاند و این چالش بزرگی برای منطقه به شمار میرود.
این تروریستها به فناوری پیشرفته دسترسی پیدا کردند.
آنان به فناوریها/ مکانیسمهای مالی جدید مانند ارزهای رمزنگاریشده، ارزهای دیجیتال، قاچاق مواد مخدر و غیره دسترسی دارند.
احیای انگیزه ایدیولوژیک بهویژه پس از خروج نیروهای ایتلاف در سال گذشته، نهتنها در افغانستان، بلکه در منطقه و فراتر از منطقه افزایش یافته است.
این گروهها دارای قلمرو مطلوب و استراتژیکاند.
استخدام و شستوشوی مغزی جوانان دیگر برای آنان کار دشواری نیست.
تمایل برخی از کشورهای منطقه به استفاده از تروریسم بهعنوان ابزار سیاسی یا تمایل به توجیه تروریسم بهعنوان چالشی برای دیگران وجود دارد.
تمایل و رقابت برخی از کشورهای منطقه برای استفاده از فضا/سرزمینهای بدون حکومت و تحت حکومت در افغانستان بهعنوان فرصتی برای بهرهبرداری از تروریسم بهعنوان ابزار سیاسی و گسترش سلطهشان افزایش یافته است.
آنان به فناوریها/ مکانیسمهای مالی جدید مانند ارزهای رمزنگاریشده، ارزهای دیجیتال، قاچاق مواد مخدر و غیره دسترسی دارند.
احیای انگیزه ایدیولوژیک بهویژه پس از خروج نیروهای ایتلاف در سال گذشته، نهتنها در افغانستان، بلکه در منطقه و فراتر از منطقه افزایش یافته است.
این گروهها دارای قلمرو مطلوب و استراتژیکاند.
استخدام و شستوشوی مغزی جوانان دیگر برای آنان کار دشواری نیست.
تمایل برخی از کشورهای منطقه به استفاده از تروریسم بهعنوان ابزار سیاسی یا تمایل به توجیه تروریسم بهعنوان چالشی برای دیگران وجود دارد.
تمایل و رقابت برخی از کشورهای منطقه برای استفاده از فضا/سرزمینهای بدون حکومت و تحت حکومت در افغانستان بهعنوان فرصتی برای بهرهبرداری از تروریسم بهعنوان ابزار سیاسی و گسترش سلطهشان افزایش یافته است.
برای درک بهتر ظرفیت تهدیدهای نوظهور، برخی از این گروهها را به شرح زیر بررسی میکنم:
زمانی که نیروهای آیساف در حال تغییر مأموریت خود به «پشتیبانی قاطع» بودند و تمام ابزارها و وسایل استخباراتی/ نظارتی در سال ۲۰۱۴ را در مرزها و فضای افغانستان کاهش دادند، در حالی که نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان مصروف تامین طولانیترین و پرچالشترین انتخابات ریاست جمهوری بودند، ارتش پاکستان عملیات «ضرب عضب» را در مناطق وزیرستانها که دارای بزرگترین مراکز تروریستی بودند، راهاندازی کرد و در اکثر موارد راههای عبور و مرور (که بعد از سال ۲۰۰۱ مسدود کرده بود) همچون توپخانه/کوتل شاهسلیم، کامدیش نورستان و دیگر نقاط عبوری که بیشتر یا تحت تسلط طالبان بودند و یا هم نیروهای دفاعی و امنیتی افغانستان آماده پوشش امنیتی ساحات متذکره نبودند را دوباره باز کردند و هستههای گروههای تروریستی منطقهای و فرامنطقهای فرصت این را دریافتند تا داخل افغانستان شده و با استفاده از پوششها و ستر اخفای محلی در ساحات تحت تسلط طالبان هستهگذاری کنند. با آنکه نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان در نقاط مختلف کشور علیه هستههای این گروهها دهها عملیات موفقانه را انجام دادند، اما متاسفانه بعد از تشکیل حکومت وحدت ملی و تنشهای رهبران و اولویتهای جدید رهبران سیاسی افغانستان و دخالتهای سیاسی در ساختارها و امور نیروهای امنیتی و دفاعی کشور، قسم شاید و باید به این پدیده و خطرات و تهدیدات ناشی از آن پرداخته نشد.
بربنیاد اطلاعات، هزاران تن از اعضای گروههای تروریستی خارجی در گروهها و ساختارهای مختلف بنا بر داشتن روابط عمیق و ایدیولوژیک با طالبان، در قسمتهای مختلف افغانستان اکثراً با به دست آوردن شناسنامه و تغییر نام جابهجا شدهاند و با پیوند و هماهنگی نزدیک، باداشتن حمایت/حفاظت عناصر کلیدی و بخشی از طالبان حضور دارند و فعالاند. برای اینکه عمق و وسعت فاجعه در حال بروز و تهدیدات برای منطقه و فرامنطقه را بهتر درک کنیم، به معرفی بعضی از این گروهها بهطور فشرده قرار ذیل میپردازم:
القاعده مرکزی (AQC) و شاخه نظامی آن موسوم به جیش النصر که در حدود ۳۰۰-۴۰۰ جنگجو را احتوا میکند و ساحه فعالیتشان ۱۵ ولایتی که بیشتر توسط شبکه حقانی گفته شده، گزارش شده است. بعد از کشته شدن ایمن الظواهری تا به حال رهبر جدید علنی ساخته نشده است و دو رایزنی برای رهبری آینده القاعده در جریان است و آن رهبری انفرادی و یا هم رهبری جمعی میباشد. برای رهبری مرکزی، بیشتر از سیف العدل نام برده میشود و برای رهبری جمعی/شورایی از سیف العدل، شیخ حمزه، شیخ عبدالکریم المصری، ابوعبیده، شیخ عبدالرحمان و شیخ عکرمه نام برده میشود.
القاعده شاخه شبهقاره هند (AQIS) که در حدود ۵۰۰ – ۶۰۰ جنگجو از کشورهای هند، بنگلهدیش، سریلانکا، پاکستان و تعدادی از افغانها و دیگر کشورها را احتوا میکند و یکی از رهبران عمده و مشهور آن به اسم اسامه محمود اهل پاکستان است. ساحات اخفا و فعالیتشان بیشتر ولایات زابل، غزنی، هلمند و پکتیکا است.
شاخه خراسان داعش (ISK) به رهبری ثناءالله غفاری/ابواشهاب المهاجر، دارای در حدود ۴۰۰۰ -۴۵۰۰ جنگجو، بیشتر ساحات فعالیتش در ولایات شرقی و شمالی افغانستان و نقاط شهری افغانستان گزارش شده است. با ممنوع قرار دادن فعالیتهای گروههای حزب التحریر و جمعیت اصلاح و سلفیان افغانستان، احتمال پیوستن یک تعداد از اعضای این گروهها به داعش شاخه خراسان بیشتر شده است.
تحریک طالبان پاکستان (TTP) که فعلاً تحت رهبری نورولی محسود در امتداد خط دیورند فعالیت دارد و در حدود ۶۰۰۰-۶۵۰۰ جنگجو را احتوا میکند. تحریک طالبان پاکستان در سال ۲۰۰۸ میلادی (بعد از واقعه لال مسجد اسلامآباد در زمان جنرال پرویز مشرف در سال در ۲۰۰۷) جهت انسجام جنگجویان پاکستانی و تمرکز فعالیتهایشان در داخل افغانستان به مدیریت MI (استخبارات نظامی پاکستان) و یک تن از افسران آن به اسم اکرامالدین به رهبری بیتالله محسود که داماد اکرامالدین نیز بود، تشکیل شد و تحت افسانه اوپراتیفی با تسلیم شدن ۳۰۰ نظامی پاکستانی در منطقه مکین وزیرستان جنوبی به اوج شهرت رسید. بعد از کشته شدن بیتالله محسود و با قرار گرفتن حکیمالله محسود خلاف میل استخبارات نظامی پاکستان در راس رهبری این گروه، تحریک طالبان پاکستان انسجام بهتر پیدا کرد و بعد از کشته شدن کرنیل امام/سلطان امیر تارر جنرال مشهور پاکستان به قول معروف (مرگ مارگیر از مار است!) دشمنی حکیمالله محسود و نظامیان پاکستان به اوج خود رسید و در هماهنگی با بعضی از گروههای تروریستی منطقهای بیشتر حملات خود را بالای اهداف در داخل پاکستان متمرکز کرد.
تحریک اسلامی اوزبیکستان (IMU) که یکی از متحدان عمده و اصلی القاعده به شمار میرود، در چندین مرحله رهبران عمده آنها کشته شد و تا حدی ضعیف شده بود، اما با به قدرت رسیدن طالبان، دوباره فعال شده و طبق بعضی گزارشها بعد از کشته شدن عزیز یلداشوف فعلاً طارق یلداشوف رهبر این گروه تعیین شده است. تعداد اعضای این گروه در حدود ۱۰۰-۱۲۰۰ تن گفته میشود و ساحات فعالیتشان ولایات شمال و شمالشرق افغانستان است.
حزب اسلامی ترکستان (TIP/ETIM) در حدود ۷۰۰-۸۰۰ جنگجوی اویغوری چین را احتوا میکند و دو تن از رهبران عمدهشان حاجی فرقان و شیخ ابوذر در ساحات شمال و شمالشرق فعالاند.
کتیبه امام بخاری به رهبری دلشاد دهقانوف با داشتن در حدود ۱۰۰-۱۵۰ جنگجو در ولایات غور، بادغیس و بعضاً ولایات کندز و بدخشان فعال است.
علاوه بر گروههای متذکره، گروههای تروریستی دیگر مربوط به کشورهای آسیای میانه همچون جماعت الانصار (عمدتاً اهل تاجیکستان)، جندالله، جندالخلیفه (عمدتاً اهل قزاقستان)، گروه اسلامی الجهاد (عمدتاً اهل قرغیزستان به رهبری علمبیگ محمدوف) و تحریک طالبان تاجیکستان به رهبری مهدی ارسلان/محمد شریفوف در گروههای بین ۲۰۰-۳۰۰ نفری در ساحات شمال و شمالشرق فعالاند.
قابل ذکر است که گروههای تروریستی پاکستانی که عمدهترین آنها لشکر طیبه، جیش محمد، مجاهدین البدر و حرکت المجاهدین هستند و بیشتر تمرکز فعالیتهایشان بر کشمیر هند است، نیز بهطور آزادانه در مناطق شرقی افغانستان جابهجا و فعال شدهاند. همچنان گروه جیش العدل با داشتن اهدافی در داخل خاک ایران و با ایجاد روابط نزدیک با طالبان، در حال توسعه و فعال شدن است.
حضار گرامی!
در حالی که دلایل زیادی وجود دارد که باعث ایجاد شرایط کنونی در افغانستان شده است، به نظر من دلایل مشترکی در چهار دهه اخیر وجود داشته که باعث فروپاشی چهار دولت در افغانستان شده است.
دلایل عمده به شرح زیر است:
زمانی که نیروهای آیساف در حال تغییر مأموریت خود به «پشتیبانی قاطع» بودند و تمام ابزارها و وسایل استخباراتی/ نظارتی در سال ۲۰۱۴ را در مرزها و فضای افغانستان کاهش دادند، در حالی که نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان مصروف تامین طولانیترین و پرچالشترین انتخابات ریاست جمهوری بودند، ارتش پاکستان عملیات «ضرب عضب» را در مناطق وزیرستانها که دارای بزرگترین مراکز تروریستی بودند، راهاندازی کرد و در اکثر موارد راههای عبور و مرور (که بعد از سال ۲۰۰۱ مسدود کرده بود) همچون توپخانه/کوتل شاهسلیم، کامدیش نورستان و دیگر نقاط عبوری که بیشتر یا تحت تسلط طالبان بودند و یا هم نیروهای دفاعی و امنیتی افغانستان آماده پوشش امنیتی ساحات متذکره نبودند را دوباره باز کردند و هستههای گروههای تروریستی منطقهای و فرامنطقهای فرصت این را دریافتند تا داخل افغانستان شده و با استفاده از پوششها و ستر اخفای محلی در ساحات تحت تسلط طالبان هستهگذاری کنند. با آنکه نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان در نقاط مختلف کشور علیه هستههای این گروهها دهها عملیات موفقانه را انجام دادند، اما متاسفانه بعد از تشکیل حکومت وحدت ملی و تنشهای رهبران و اولویتهای جدید رهبران سیاسی افغانستان و دخالتهای سیاسی در ساختارها و امور نیروهای امنیتی و دفاعی کشور، قسم شاید و باید به این پدیده و خطرات و تهدیدات ناشی از آن پرداخته نشد.
بربنیاد اطلاعات، هزاران تن از اعضای گروههای تروریستی خارجی در گروهها و ساختارهای مختلف بنا بر داشتن روابط عمیق و ایدیولوژیک با طالبان، در قسمتهای مختلف افغانستان اکثراً با به دست آوردن شناسنامه و تغییر نام جابهجا شدهاند و با پیوند و هماهنگی نزدیک، باداشتن حمایت/حفاظت عناصر کلیدی و بخشی از طالبان حضور دارند و فعالاند. برای اینکه عمق و وسعت فاجعه در حال بروز و تهدیدات برای منطقه و فرامنطقه را بهتر درک کنیم، به معرفی بعضی از این گروهها بهطور فشرده قرار ذیل میپردازم:
القاعده مرکزی (AQC) و شاخه نظامی آن موسوم به جیش النصر که در حدود ۳۰۰-۴۰۰ جنگجو را احتوا میکند و ساحه فعالیتشان ۱۵ ولایتی که بیشتر توسط شبکه حقانی گفته شده، گزارش شده است. بعد از کشته شدن ایمن الظواهری تا به حال رهبر جدید علنی ساخته نشده است و دو رایزنی برای رهبری آینده القاعده در جریان است و آن رهبری انفرادی و یا هم رهبری جمعی میباشد. برای رهبری مرکزی، بیشتر از سیف العدل نام برده میشود و برای رهبری جمعی/شورایی از سیف العدل، شیخ حمزه، شیخ عبدالکریم المصری، ابوعبیده، شیخ عبدالرحمان و شیخ عکرمه نام برده میشود.
القاعده شاخه شبهقاره هند (AQIS) که در حدود ۵۰۰ – ۶۰۰ جنگجو از کشورهای هند، بنگلهدیش، سریلانکا، پاکستان و تعدادی از افغانها و دیگر کشورها را احتوا میکند و یکی از رهبران عمده و مشهور آن به اسم اسامه محمود اهل پاکستان است. ساحات اخفا و فعالیتشان بیشتر ولایات زابل، غزنی، هلمند و پکتیکا است.
شاخه خراسان داعش (ISK) به رهبری ثناءالله غفاری/ابواشهاب المهاجر، دارای در حدود ۴۰۰۰ -۴۵۰۰ جنگجو، بیشتر ساحات فعالیتش در ولایات شرقی و شمالی افغانستان و نقاط شهری افغانستان گزارش شده است. با ممنوع قرار دادن فعالیتهای گروههای حزب التحریر و جمعیت اصلاح و سلفیان افغانستان، احتمال پیوستن یک تعداد از اعضای این گروهها به داعش شاخه خراسان بیشتر شده است.
تحریک طالبان پاکستان (TTP) که فعلاً تحت رهبری نورولی محسود در امتداد خط دیورند فعالیت دارد و در حدود ۶۰۰۰-۶۵۰۰ جنگجو را احتوا میکند. تحریک طالبان پاکستان در سال ۲۰۰۸ میلادی (بعد از واقعه لال مسجد اسلامآباد در زمان جنرال پرویز مشرف در سال در ۲۰۰۷) جهت انسجام جنگجویان پاکستانی و تمرکز فعالیتهایشان در داخل افغانستان به مدیریت MI (استخبارات نظامی پاکستان) و یک تن از افسران آن به اسم اکرامالدین به رهبری بیتالله محسود که داماد اکرامالدین نیز بود، تشکیل شد و تحت افسانه اوپراتیفی با تسلیم شدن ۳۰۰ نظامی پاکستانی در منطقه مکین وزیرستان جنوبی به اوج شهرت رسید. بعد از کشته شدن بیتالله محسود و با قرار گرفتن حکیمالله محسود خلاف میل استخبارات نظامی پاکستان در راس رهبری این گروه، تحریک طالبان پاکستان انسجام بهتر پیدا کرد و بعد از کشته شدن کرنیل امام/سلطان امیر تارر جنرال مشهور پاکستان به قول معروف (مرگ مارگیر از مار است!) دشمنی حکیمالله محسود و نظامیان پاکستان به اوج خود رسید و در هماهنگی با بعضی از گروههای تروریستی منطقهای بیشتر حملات خود را بالای اهداف در داخل پاکستان متمرکز کرد.
تحریک اسلامی اوزبیکستان (IMU) که یکی از متحدان عمده و اصلی القاعده به شمار میرود، در چندین مرحله رهبران عمده آنها کشته شد و تا حدی ضعیف شده بود، اما با به قدرت رسیدن طالبان، دوباره فعال شده و طبق بعضی گزارشها بعد از کشته شدن عزیز یلداشوف فعلاً طارق یلداشوف رهبر این گروه تعیین شده است. تعداد اعضای این گروه در حدود ۱۰۰-۱۲۰۰ تن گفته میشود و ساحات فعالیتشان ولایات شمال و شمالشرق افغانستان است.
حزب اسلامی ترکستان (TIP/ETIM) در حدود ۷۰۰-۸۰۰ جنگجوی اویغوری چین را احتوا میکند و دو تن از رهبران عمدهشان حاجی فرقان و شیخ ابوذر در ساحات شمال و شمالشرق فعالاند.
کتیبه امام بخاری به رهبری دلشاد دهقانوف با داشتن در حدود ۱۰۰-۱۵۰ جنگجو در ولایات غور، بادغیس و بعضاً ولایات کندز و بدخشان فعال است.
علاوه بر گروههای متذکره، گروههای تروریستی دیگر مربوط به کشورهای آسیای میانه همچون جماعت الانصار (عمدتاً اهل تاجیکستان)، جندالله، جندالخلیفه (عمدتاً اهل قزاقستان)، گروه اسلامی الجهاد (عمدتاً اهل قرغیزستان به رهبری علمبیگ محمدوف) و تحریک طالبان تاجیکستان به رهبری مهدی ارسلان/محمد شریفوف در گروههای بین ۲۰۰-۳۰۰ نفری در ساحات شمال و شمالشرق فعالاند.
قابل ذکر است که گروههای تروریستی پاکستانی که عمدهترین آنها لشکر طیبه، جیش محمد، مجاهدین البدر و حرکت المجاهدین هستند و بیشتر تمرکز فعالیتهایشان بر کشمیر هند است، نیز بهطور آزادانه در مناطق شرقی افغانستان جابهجا و فعال شدهاند. همچنان گروه جیش العدل با داشتن اهدافی در داخل خاک ایران و با ایجاد روابط نزدیک با طالبان، در حال توسعه و فعال شدن است.
حضار گرامی!
در حالی که دلایل زیادی وجود دارد که باعث ایجاد شرایط کنونی در افغانستان شده است، به نظر من دلایل مشترکی در چهار دهه اخیر وجود داشته که باعث فروپاشی چهار دولت در افغانستان شده است.
دلایل عمده به شرح زیر است:
ما معمولاً بیش از حد به کپیبرداری از سیستمهای سیاسی و دولتها از خارج تکیه میکنیم، بدون اینکه توجه زیادی به ساختارهای ارگانیک افغانستان داشته باشیم.
متأسفانه، همسایهگان ما، گاه دوستان بینالمللی به قشر بسیار معدودی از به اصطلاح نخبهگان افغان که وابسته به آنها میباشند و کمتر از مشکلات افغانستان آگاهی دارند، اتکا میکنند.
متأسفانه برخی از همسایهگان ما به رغم بیانیههای علنی همکاری برای صلح و ثبات در افغانستان، در اقدامات خود به حمایت/ ترویج گروههای نیابتی در افغانستان ادامه میدهند، بهویژه، یکی از همسایهگان افغانستان که سابقه طولانی در حمایت از افراطیترین عناصر در افغانستان دارد و فعالانه عناصر میانهرو در افغانستان را تضعیف کرده است.
متأسفانه، همسایهگان ما، گاه دوستان بینالمللی به قشر بسیار معدودی از به اصطلاح نخبهگان افغان که وابسته به آنها میباشند و کمتر از مشکلات افغانستان آگاهی دارند، اتکا میکنند.
متأسفانه برخی از همسایهگان ما به رغم بیانیههای علنی همکاری برای صلح و ثبات در افغانستان، در اقدامات خود به حمایت/ ترویج گروههای نیابتی در افغانستان ادامه میدهند، بهویژه، یکی از همسایهگان افغانستان که سابقه طولانی در حمایت از افراطیترین عناصر در افغانستان دارد و فعالانه عناصر میانهرو در افغانستان را تضعیف کرده است.
با توجه به درسهایی که آموختهایم، میخواهم بیانیه خود را اینگونه به پایان برسانم:
افراطگرایی فقط در داخل مرزهای افغانستان محدود نمیماند، بلکه ثابت شده است که هر گونه توافق صلح یکجانبه با طالبان بهگونهای باعث تغییر فکری یک نسل نخواهد شد. بدون شناخت خصلت ضد صلح گروه/نیروهای افراطی یادشده بهعنوان یک کلیت و پذیرفتن حقیقت، هیچ پروژه و کوشش صلح به نتیجه مطلوب نخواهد رسید؛ بلکه تکرار همان چرخ خونین چهار دهه ویرانگری برای افغانستان خواهد بود.
در اینجا هم تأکید میکنم که نمیتوان با پرورش افراطگرایان «خوب» و افراطگرایان «بد» برای اهداف ژیوپلیتیک تمایز قایل شد.
باید بدانیم که فرمولهای سیاسی و رهبران سیاسی تحمیلشده بر افغانها از سوی خارجیها کارساز نیست و باید به دنبال ایجاد بستری باشیم که در آن صداهای اصیل افغانها و کسانی که ریشه در جامعه افغانستان دارند، در مورد آینده سیاسی افغانستان تصمیمگیری کنند و واقعیت و درک این موضوع که انحصار قدرت توسط هر گروهی، نسخهای برای فاجعه و تداوم درگیریها است و باید از آن پرهیز صورت گیرد.
در اینجا هم تأکید میکنم که نمیتوان با پرورش افراطگرایان «خوب» و افراطگرایان «بد» برای اهداف ژیوپلیتیک تمایز قایل شد.
باید بدانیم که فرمولهای سیاسی و رهبران سیاسی تحمیلشده بر افغانها از سوی خارجیها کارساز نیست و باید به دنبال ایجاد بستری باشیم که در آن صداهای اصیل افغانها و کسانی که ریشه در جامعه افغانستان دارند، در مورد آینده سیاسی افغانستان تصمیمگیری کنند و واقعیت و درک این موضوع که انحصار قدرت توسط هر گروهی، نسخهای برای فاجعه و تداوم درگیریها است و باید از آن پرهیز صورت گیرد.
با سپاس!
* متن سخنرانی رحمتالله نبیل، رییس پیشین امنیت ملی، در دهمین نشست امنیتی هرات.
رو برداشت از روزنامه هشت صبح
https://panjshirnews.com/vdcj.ae8fuqevosfzu.html* متن سخنرانی رحمتالله نبیل، رییس پیشین امنیت ملی، در دهمین نشست امنیتی هرات.
رو برداشت از روزنامه هشت صبح
panjshirnews.com/vdcj.ae8fuqevosfzu.html