کاملا قابل پیش بینی است؛ کشوری که حدود سه چهارم از درآمدش از کمکهای خارجی تامین میشود؛ با قطع کمکهای بینالمللی چه بر سر اقتصاد و متعاقبا ساختار اجتماعی و سیاسیاش خواهد آمد.
■ کاوه صدر
کاملا قابل پیش بینی است؛ کشوری که حدود سه چهارم از درآمدش از کمکهای خارجی تامین میشود؛ با قطع کمکهای بینالمللی چه بر سر اقتصاد و متعاقبا ساختار اجتماعی و سیاسیاش خواهد آمد.
حتی قبل از به قدرت رسیدن طالبان در ماه اگوست، افغانستان در صدر فهرست جهانی موارد اضطراری بشردوستانه قرار داشت. خشکسالیهای پی در پی و تشدید درگیریها یک سوم جمعیت کشور را با ناامنی غذایی حاد مواجه کرد. نهادهای مساعدت کننده هشدار دادند که با نزدیک شدن به فصل زمستان، مشکلات چندین برابر شده است.
وضعیت بیش از آنچه فکر میکنیم آشفته است. شبکه بانکی فروپاشیده و میتوان گفت تقریبا چیزی به عنوان بانک وجود ندارد. بیمارستانها در آستانه تعطیلی 90 درصدی هستند که معنایی جز از هم گسیختگی نظام سلامت ندارد. پولی نیست که به کارمندان ادارات و سربند آن به معلمان داده شود؛ این هم از سازمان های آموزشی.
همه اینها قابل پیش بینی بود. از طالب گرفته تا ناظران بین المللی و حتی شاید تمام مردم کشور، باید متوجه باشیم که طالبان هیچ طرح ایجابی برای بعد از سلطه بر افغانستان نداشتند. همانطور که بعد از گذشته پنج ماه از قدرت گرفتن این گروه، هنوز کشورهای جهان بخصوص کشورهای همسایه در سردرگمی عمیق بسر میبرند. گویا خود طالبان هم هنوز باورشان نشده که چه اتفاقی افتاده و هنوز نشئه قدرتاند.
تجربه قبلی و همچنان بررسی نگاه طالبها به حکومت، کاملا نماینگر آن است که این گروه اساسا هیچ نسبتی و درکی از دولتداری در دنیای مدرن ندارد. وضعیت پیش آمده در کشور که ارمغانش برای مردم، هرچه فقیرتر شدن آنها و در مواردی حتی فروش کودکان و بدتر از آن فروش اعضای بدن کودکانشان برای گذران زندگی است، گواه کامل بر این مدعا است. به ندرت اتفاق افتاده است که یک تراژدی انسانی به این وسعت پیش آمده باشد.
اما نگاه کمی عمیقتر و رفتن به آنسوی متن اخبار و اظهارات مسولان امارت طالبان، تلویحا نشان میدهد تنها چیزی که در ذهن طالبها میگذشت و البته هم اکنون میگذرد؛ گروگانگیری ملت، برای رسیدن به هدف اولیه خودشان است.
زمانی که هیچ یک از کشورهای جهان نمیخواهند ننگ به رسمیت شناختن طالبان و قهراً مشروعیت بخشی به یک گروه تروریستی بینالمللی را بر پیشانی خود داشته باشند. طالبان در وخامت اوضاع افغانستان هرچه بیشتر میدمد تا با این سیاست کشورها را مجاب به ارائه کمک بینالمللی کند. اما این همه ماجرا نیست. طالبها دندان خود را برای بدست گرفتن مدیریت کمکهای سازمان ملل حسابی تیز کرده اند. این را می شود به وضوح در سخنان عبدالسلام حنفی معاون نخستوزیر امارت طالبان در کنفرانس مشترک خبری با رامیز الکبروف فرستاده سازمان ملل متحد مشاهده کرد.
حال سوال اینجاست؛ گروهی که کمک های دولت پیشین را از مردم فقیر هزاره به زور اسلحه پس میگیرد تا معاش سربازان خود را تامین کند، آیا میتواند برای مدیریت میلیاردها دلار کمکهای بینالمللی مورد وثوق باشد؟ فقط چند ثانیه تفکر جواب را برای ما آشکار می کند. خیر.
اما حالا برای یک میلیون کودک در معرض خطر مرگ ناشی از سو تغذیه و 23 میلیون مردم بیگناه که در محاصره قحطی شدید بسر میبرند چه چارهای باید اندیشید؟
شاید برای رهیافت اول نوعی اجماع جهانی برای حضور نیروهای حافظ صلح و نهادهای بینالمللی با همکاری سفارتخانههای کشورهای مورد وثوق باید مورد تحلیل قرار گیرد. در مرحله بعدی شاید، استفاده از ظرفیت نهادهای مذهبی، قومی و افراد شاخص در هر منطقه، آن هم تحت حمایت، حفاظت و نظارت سازمانهای بینالمللی توان حل مشکل را داشته باشد. https://panjshirnews.com/vdcjfme8zuqeo.sfu.html