■ تنظیم و نگارش: علیمحمد بهسودی اصل
خبرگزاری صدای افغانستان؛
روز گذشته منابع موثق محلی از ولسوالی/شهرستان "چاهآب"[که در لهجهی محلی "چیاب" خوانده میشود]واقع در شمال استان تخار و در نزدیکی مرز با تاجیکستان، به رسانهها گفته بودند؛ یک قاضی طالبان به یک کارمند مرد ۶۰ سالهاش تجاوز جنسی کرده است!
خبرنگاران خبرگزاری صدای افغانستان بلافاصله با کمک شبکهی ارتباطی گستردهای که در داخل و بیرون کشور دارند، تاییدیهی این خبر عجیب را از چند منبع موثق محلی و یک خبرنگار بومی مستقر در آن ولایت[استان]گرفتند. بنا به گفتهی همهی این منابع در ولایت[استان]تخار، "مولوی احسانالله" رییس دادگاه اصلی امارت طالبان در ولسوالی چاهآب این ولایت، به یک کارمند این اداره در دفتر مربوطه و محل کار خود، یعنی در ساختمان دادگاه مرکزی ولسوالی چاهآب، با توسل به زور تجاوز جنسی کرده است!
طبق آنچه در بین مردم نقل میشود، مولوی احسانالله مدعی شده است به سبب مداخلات کاری به این کارمندش تجاوز کرده. اما کارمند مذکور که علاوه بر مورد تجاوز قرار گرفتن، آسیب بدنی نیز دیده و فعلا تحت درمان است، گفته است؛ او[مولوی احسانالله]از مدتها قبل با طرح پیشنهاد ارتباط به اشکال گوناگون و در مکالمات روزمره، سبب آزار و اذیت وی میشده است. این کارمند بخش قضایی ولسوالی چاهآب که خود یک مویسفید و بزرگ فامیلی است به بستگانش گفته است؛ احسانالله بارها وی را تهدید به اخراج از کار کرده است. او هر بار که تقاضاهای زشت و زنندهی خود را مطرح و با مخالفت شدید من مواجه میشد، تهدید میکرد که یک پروندهی جنایی برای من باز کرده و مرا به زندان مرکزی استان در تالقان خواهد فرستاد. این کارمند شعبهی قضایی جاهآب به افراد معتمدش گفته است؛ احسانالله از ابتدای ورود به این شعبه مشکلات متعددی را برای کارمندان ایجاد کرده است.
همهی منابع بومی مرتبط با خبرگزاری در منطقه، تاکید داشتند احسانالله بالاترین مقام قضایی در منطقه چاهآب بهشمار رفته و عملا قدرتمندترین مقام در ولسوالی محسوب میشد. با اتکا به این قدرت نامشروع، در یک مورد این مولوی فاسد تلاش بی حد و حصری کرده بود تا یکی از کارمندان جوان حوزه قضایی خود را با زور تهدید و تطمیع و غیره وادار کند تا زمینهی ارتباط جنسی جناب مولوی را با همسر خود فراهم کند! وی برای نیل به این مقصود بارها افراد مسلح را به خانهی این کارمند میفرستد. گاه دهها کماندوی مسلح که در بین آنها راکتانداز نیز وجود داشته است را به خانهی این کارمند نگونبخت فرستاده و او را تهدید به مرگ میکند.
ما با این کارمند که فعلا به کابل گریخته است تلفنی صحبت کردیم. او ضمن تایید این اخبار گفت؛ آنها چندبار به خانهی من درآمدند. اما در دو نوبت آخر یک جوخهی کامل بودند. انواع سلاح از تفنگچه[کلت] و کلاشینکف تا راکت انداز آرپیجی۷ را با خود داشتند. شبانه و سرزده، به خانهام هجوم آوردند، در نوبت اول این تیم مفصل نظامی از همان حوزه خودشان که با ماشینها راه افتادند، یکی از نفرات همان حوزه مرا خبر کرد. گفت فلانی فامیلت[خانوادهات، همسرت]را نجات بده که کمتر از ده دقیقهی دیگر میریزند داخل خانهات.
همسرم از قبل در جریان این مشکلات عذاب زیادی کشیده بود. به همین دلیل ما یک کلاشینکف خریده و در خانه پنهان کرده بودیم، وقتی این همکار طالبان زنگ زد و خبر داد، حیران مانده بودیم چه کنیم. زنم بیل آورده بود تا سلاح را که در باغچه دفن کرده بودیم بیرون بکشد. در حالیکه میلرزید و گریه میکرد گفت؛ هر کس وارد خانه بشود را میکشم. آخرش هم خودم را میکشم...من بیل را گرفتم. در همین حین صدای هیاهوی نزدیک شدن موتر[ماشین]های پلیس میآمد.
در آن دم خدا کمک کرد. فوری خانم را از سر دیوار به خانهی همسایه فرستاده، دو طفلم که هر دو در خواب بودند را هم باز از سر دیواربه همانجا فرستادم. در همین حال آنها در را شکستند و داخل شدند. من خودم را از پای دیوار به تشناب[دستشویی]رساندم. در حالی که گویی از همهجا بیخبرم، از تشناب بیرون آمدم. قبل از هر حرفی تا توانستند چند نفری لت و کوبم کردند[کتکم زدند]و بیشرمها سراغ خانمم را گرفتند. گفتم طفلهایم مریض بودند، آنها را همراه خانم نزد پدر و مادرم در تالقان فرستادم. آنشب تا صبح مرا زدند.
صبح روز بعد من با پنهان کردن زن و بچهام در تولبکس[صندوق عقب]یک تاکسی و تغییر قیافهی خودم، از منطقه گریخته، یکسره تا کابل آمدم و تا هنوز هم در کابل ماندهام. او خدا را شکر میکند که احسانالله گرفتار شده اما معتقد است او بزودی به سر وظیفه در همان چاهآب یا یک ولسوالی دیگر برگشته یا حتی با ارتقای پست و مقام به مرکز کدام ولایت یا سارنوالی[دادستانی]کل در کابل برگشته و از همهی آنها که علیهاش کاری کرده باشند انتقام خونینی میگیرد.
این کارمند که از آغاز با نام مستعار سیفالدین خود را معرفی میکند، میگوید؛ بدنهی بخش قضایی در امارت طالبان از ریشه فاسد است. سیفالدین میگوید اینها از دوره جمهوریت هم بدتر مردم را عذاب میدهند. ببینید رییس شعبه قضایی یک ولسوالی، با یک موی سفید شصت ساله که دهها نوه و نتیجه دارد، چه رفتار زشتی داشته است. او ضمن صحبت بارها یادآوری میکند که نام اصلیاش را حتی به یگر همکاران افغانستانی نگوییم. زیرا اگر به گوش احسانالله برسد اینبار نفرات را برای کشتن خودش و زن و اطفالاش میفرستد.
صفوف طالبان که مملو از نیوهای عشیرهای با خلق و خوی بدویاند، افرادی چون احسانالله زیاد در خود دارند. فراموش نکنید او مولوی و یک مقام قضایی ارشد با وضع مالی مناسب و نفوذ بسیار زیاد بوده است. حال بیندیشیم از نیروهای ساده و خط اول آنها چه انتظاری می رود؟ همانها که برای همخوابگی با یک حوری، خود و هر کس و کسانی که بگویند را تکهتکه میکنند.
جالب است بدانید بنا به تایید منابع محلی ما این آقای مولوی احسانالله، رئیس دادگاه طالبان در چاهآب، ۴۵ سال سن دارد، پشتونتبار و اکنون در منطقه "نهرچمن" از مربوطات شهر تالقان، مرکز ولایت تخار زندهگی میکند. گفته شده است که فرد قربانی تجاوز او، اوزبیک تبار است.
یکی از منابع بومی ما که خودش در همان بخش قضایی ولسوالی چاهآب کار میکند و مولوی احسانالله را بهخوبی شناخته و از همهی چند و چون این ماجراها آگاه است، اطلاعات ما را تکمیل کرده و میگوید؛ این مولوی که به این رفتارهای خلاف اخلاق شهرت دارد، گویا در موطن خودش هم بارها به طالبهای نوجوان و جوانی که شاگردانش بودهاند، بهزور تجاوز کرده است، او اتفاق اخیر را چنین نقل میکند که مولوی احسانالله حدود ۱۰ روز پیش در داخل دفترش با تهدید تفنگچه[هفتتیر]به یک کارمند مرد ۶۰ ساله این اداره، تجاوز جنسی میکند. اما این کارمند با وجود احتمال خطر مرگ و فیر تفنگچه[شلیک هفتتیر]با وی درگیر شده و همه کارمندان دادگاه به صورت علنی از این رفتار کثیف او آگاه میشوند.
هنوز معلوم نکرده است این نخستین بار بوده که مولوی احسانالله در محل کارش با توسل به سلاح در محل کار یعنی دادگاه مرکزی ولسوالی/شهرستان چاهآب به این فرد موی سفید[کهنسال]تجاوز کرده است یا این رفتار پلید، شیطانی و قلدرانهی او با این فرد و یا دیگران، با زور اسلحه، مسبوق به سابقه بوده است. هرچند چنانکه پیشتر هم گفتیم، ما هویت فردی را که مورد تجاوز جنسی قرار گرفته افشا نمیکنیم؛ اما در این حد به دیگر رسانهها گفته شده که قربانی این تجاوز بهعنوان کارمند «بالمقطع» در بست محرر[کارمند پیمانی در سمت نویسنده اسناد]از سوی رئیس دادگاه استیناف طالبان در دادگاه، برای ولسوالی چاهآب استخدام شده بوده است.
طبق معمول رویهی مواجههی امارتِ تباه جاهلان با چنین اخبار نکبتبار سکوت محض است. چه بگویند؟ چنین خبرهای شرمآور و لبریز از تباهی و فساد، بسیار زیادند. دریغ اما بخش کوچکی از آنها افشا میشود، نظر به آنچه آمد، مسوولان محلی طالبان در استان تخار تاکنون در مورد این پرونده خجالتآور چیزی نگفتهاند. چنانکه آمد، طالبان از زمان تسلط دوبارهشان بر افغانستان، بارها مرتکب سرقت، ضرب و جرح، قتل و...و تجاوز جنسی در آمارهای بالا شدهاند.
اکنون نظر به اخباری از این دست میتوان دریافت که جوانان غارنشین و از کوه پایین شده که از زور شهوت، حتی به همجنسان خود که سن پدربزگشان را دارند رحم نمیکنند و به زور اسلحه به آنها تجاوز میکنند، چگونه گردانهای انتحاری چندهزارنفری را به چشم برهم زدنی آماده میکنند. حالا میتوان فهمید چگونه برای انتحار، همین جوانان که از زور شهوت دچار جنون شدهاند، پنجسال یا بیشتر در نوبت انفجار منتظر میمانند و گاه بازهم نوبتشان فرا نمیرسد زیرا پیشتر از آنان صدها و بلکه هزاران تن دیگر منتظرند.
صدها نفر با هیجانی وصفناشدنی منتظر لحظهی منفجر شدن خویشند چون به آنان باوراندهاند که پس از فشردن دکمهی انفجار جلیقهی انتحاری، آنها مستقیما به بستری از پر قو و مملو از حوریهای برهنه و آنچنانی پرتاب میشوند! در قیاس با تهدید پیرمردان ۶۰ ساله برای فرونشاندن شهوت جنسی، روشن است که برای دستیافتن به حوریهایی که این جوانان انتحاری وصفشان را میشنوند، تشنهی منفجر کردن خود در هر لحظه و هر مکان باشتد. به گمانم اکنون تا اندازهای توانسته باشیم معمای چرایی وجود و شوق حضور انبوه داوطلبان انتحاری در صفوف طالبان را برای مخاطبان خود باز کرده باشیم.
پ.ن:
عکس تزیینی است. https://panjshirnews.com/vdci.zapct1aqybc2t.html
panjshirnews.com/vdci.zapct1aqybc2t.html