فاروق سمنگانی، خبرگزاری صدای افغانستان:
حالا همه پیبردهاند، سفر وزیر خارجه ج.ا.ایران به کابل یک اشتباه جبرانناپذیر بود. حجتالاسلام "مسیح مهاجری" مدیر مسوول روزنامهی جمهوری اسلامی که نمایندهی رهبری ایران و منصوب ایشان نیز میباشد، در سرمقالهی این روزنامه دربارهی سفر عجیب و بیموقع "عباس عراقچی" که حتی نه خدمت به هیات حاکمهی فرقهی طالب، بلکه آشکارا مددرسانی به یک طیف از این گروه تروریستی بود چنین نوشت:
فقط با مروری بر سخنان ایشان که متعاقب این سفر در وصف آن به زبان آورده و منتشر کردهاند، به روشنی میتوان به این نتیجه رسید که حکومت خودخوانده طالبان هیچ امتیازی در خلال این سفر به ایران نداده و سفر آقای عراقچی به کابل را میتوان در عداد سفرهایش به دمشق در روزهای آخر عمر حکومت بشار اسد و خوردن «شاورما» در یکی از رستورانهای آن شهر به شمار آورد به ویژه آنکه ایشان با نوشیدن چای در بازار کابل، سنت معروف «شاورما» را تکرار کرد. باری ارزیابی سفر وزیر خارجه به کابل از سه زاویه حایز اهمیت است.
اول) قابلیت حکومت خودخواندهی طالبان که از جهات مختلف غیرقابل اعتناست. مشروعیت متکی بر آرای مردمی ندارد، متحجرترین حکومت روی کرهی زمین است، هیچ دولتی آن را به رسمیت نمیشناسد، حقوق مردم را پایمال میکند، به کانون حمایت از تروریسم تبدیل شده و به هیچیک از تعهدات خود عمل نمیکند. اعتماد به چنین گروهی با هیچیک از معیارهای عقلی، قانونی و عرف بینالمللی منطبق نیست.
دوم) نگاه استراتژیک به منافع ملی با توجه به موضع مردم افغانستان در قبال حکومت خودخواندهی طالبان است. اقوام مختلف موجود در افغانستان و پیروان مذاهب، طالبان را بههیچوجه قبول ندارند و زیر بار حکومت قومی، عقبمانده و بدسابقه این گروه نمیروند. این واقعیت در مدت سه سال و نیم گذشته که طالبان برای بار دوم بر افغانستان سلطه پیدا کرده، به اثبات رسیده است.
در این مدت، نهتنها مردم افغانستان حاضر به تمکین در برابر طالبان نشدند بلکه عزمشان برای مقابله با آن جزمتر شده و آشکارا اعلام میکنند؛ هرگز زیر بار این حکومت نژادپرست و متحجر نخواهیم رفت. جمهوری اسلامی ایران نمیتواند منافع ملی خود را به چنین گروهی گره بزند. آن پیوند همهجانبهای که آقای عراقچی میگوید با افغانستان داریم، با مردم این کشور است که در مقابل طالبان قرار دارند نه با طالبان که از جمیع جهات در تضاد با مردم افغانستان و با منافع ملی ایران قرار دارد.
سوم) جایگاه وزیر خارجه است. آقای عراقچی در سخنانی که بعد از سفر به کابل و به منظور منطقی جلوه دادن این سفر منتشر کردند، به موضوعاتی از قبیل حقابهی ایران، مسایل امنیتی مرزها، حضور اتباع غیرقانونی افغانستان در ایران و تجارت با افغانستان پرداختند و حداکثر نکتهای که مطرح کردند این است که سران طالبان وعده دادهاند این مسایل را حل کنند!
این میزان از دستاورد را با اعزام یک مدیر متوسط وزارت خارجه به کابل یا مذاکره سرپرست سفارت ایران در کابل و یا حتی با چند پیغام و پسغام میتوان تأمین کرد و نیازی به سفر وزیرخارجه نیست. مهمتر اینکه این قبیل سفرها فقط به کشورهایی صورت میگیرند که دارای دولت مشروع و به رسمیت شناخته شده باشند نه دولتی که اولاً مشروع نیست و ثانیاً امتیاز میگیرد و امتیاز نمیدهد.
از اینها تأسفبارتر اینکه وزیر خارجهی جمهوری اسلامی ایران در فرودگاه کابل با چند کارمند دونپایه وزارت خارجه افغانستان مواجه شد نه وزیر خارجه و در دیدار رییسالوزرای حکومت خودخوانده طالبان از پرچم جمهوری اسلامی ایران خبری نبود و آقای عراقچی زیر پرچم گروه طالبان که شرعشان هم مثل حکومتشان خودخوانده است وعدههای شرعی تکراری و بدون پشتوانه تحویل گرفت!
برای وزارت خارجهی نظام جمهوری اسلامی و برای شخص وزیر خارجهی کشورمان، وزانتی را خواستار هستیم که متأسفانه در عملکرد آقای عراقچی رعایت نمیشود. انتظار از وزیر خارجه نظام جمهوری اسلامی این است که مستقل عمل کند و بیاعتنا به خواست این و آن، منافع ملی را در نظر بگیرد. در سفر آقای عراقچی به کابل، منافع ملی جایگاهی نداشت.
پینوشت؛
حالا باید پرسید چه کسانی و چرا وزارت خارجهی ج.ا.ایران و "عباس عراقچی" را به این چاه انداختند؟ چرا در بحرانیترین دوران عمر سه و نیم سالهی حاکمیت طالبان جناب عراقچی را وادار کردند تا با یک سفر بینتیجه و حتی تحقیرآمیز به کابل، اسباب مشروعیت بخشی به این فرقهی تروریستی را فراهم کردند؟ چه کسانی و چرا با تطهیر و پرهزینهی طالب و هل دادن تهران به سمت این پرتگاه، به این رویهی خطرناک پرهزینهی ادامه میدهند؟ https://panjshirnews.com/vdcf.mdmiw6deygiaw.html
panjshirnews.com/vdcf.mdmiw6deygiaw.html