طالبان به خانهاش ریخته، نظر به لباس پارهاش، میتوان فهمید چگونه و با چه رفتاری او را از خانه بیرون کشیده و سازهایش را جلو چشمش به آتش کشیدهاند.
هنرمند قصه ما مبهوت مانده است. سازها در حال سوختند. طالبها مسخرهاش میکنند. او درمانده و مستاصل به آتش زل زده است. در حالتی بین خندیدن و گریستن و زار زدن معطل مانده است. لشگر جهل و جمود به او میخندند و همچنان ریشخنداش میکنند...
جملاتی که بهزبان پشتو خطاب به مرد نوازنده شنیده میشود اینهاست :
-- خدا کسی رو خجالتزده نکنه، اگر کرد، روزیاش را از پیشش میگیرد...
-- الله تباه میکنه آدمو...
-- این سازها باعث شده زنهای افغانستان حجابشون رو از دست بدن تا جایی که حتی مردهای ما هم مثل زنها شدن و حجابشون رو از دست دادن...
حال این مرد را "قیصر امینپور" شاعر نعاصر ایرانزمین به زیبایی سروده است؛
گفت احوالت چطور است؟
گفتمش عالیست
مثل حال گل
حال گل در چنگ چنگیز مغول https://panjshirnews.com/vdcca4q182bq4.la2.html
panjshirnews.com/vdcca4q182bq4.la2.html